بازخوانی مفهوم استکبار ستیزی
ظهور اروپای قدرتمند عامل اصلی زوال رژیمهای اسلامی در قرن هیجدهم به بعد بود. جوامع اروپایی در جریان اواخر وسطی تا عصر مدرن به پیشرفتهای تکنولوژیک چشمگیری نائل شدند و درنتیجه به توانایی غیر قابل رقابتی در کسب ثروت و تقویت نیروی نظامی خود دست پیدا کردند.این تحولات نه تنها شرایط زندگی مسلمانان، بلکه زندگی دیگر مردم جهان را عمیقا تحت تاثیر قرار دادند.
ما در این هنگامه تنها شاهد رویاروئی اروپای قدرتمند با جوامع اسلامی نیستیم، بلکه شاهد برخورددو تمدن اروپایی و اسلامی میباشیم. بررسی مبانی و جهانبینی این دو تمدن حاکی ازتمایز جوهری این دو با هم میباشد. در تمدناسلامی انسان بما هو انسان شرافت و کرامت دارد و لذا هرگونه پیشرفت از نظر فکری و تعالی اندیشه و اعتقادات میبایست شامل همه جوامع و انسانها باشد کما اینکه هر توسعه مادی نیز شامل حال همه انسانها میشودو نباید در بین انسانها تبعیضی صورت گیرد، اما در تفکر دنیای غرب علی رغم شعارانسان محوری در اندیشه لیبرالیسم مطرح است، انسانها در این مکتب یکسان نیستند ونظام طبقاتی و انسانهای درجه یک و دو و حتی سه وجود دارند. از این رو در قبال هرگونه خدمت و امتیاز به آنها خواهان پرداخت هزینه سنگین آن از طرف کشورها و ملتهای ضغیف هستند و هیچگاه صادقانه و بدون توقع دیگران را در دستاوردهای خود شریک نمیکنند،بلکه پیشرفت خود را عاملی برای سلطه و برتری جویی خود قرار میدهند در حالی که تمدن اسلامی دستاوردهای خود را صادقانه و بدون هیچ گونه چشمداشتی در اختیار جوامع و انسانهای ارویایی و غیراروپایی قرار داد.
از این رو درقرن هیجدهم به دنبال سازماندهی مجدد اقتصاد جهانی و تثبیت سلطه سیاسی و تجاری اروپاییان بر جهان اسلام، رژیم های اسلامی از درآمدهای مالیاتی و تجاری خود محروم شدند و در نتیجه جوامع اسلامی دچار زوال و از هم پاشیدگی گردیدند. تضعیف حکومتهای مرکزی جوامع اسلامی، افزایش درگیریهای طبقاتی، و تشدید استثمار کشاورزان از جمله پیامدهای سیاست محرومیت رژیمهای اسلامی از درآمدهای خود بودند.
در ابتدا، سلطه اروپاییان بر جوامع اسلامی تنها دارای دو بعد سیاسی و اقتصادی بود، اما در قرن نوزدهم جوامع اسلامی از نظر فرهنگی نیز تحت سیطره و نفوذ اروپاییان در آمدند.
نخبگان سیاسی، اقتصادی،فرهنگی و نظامی هنگامی متوجه عقب ماندگی خود شدن که با غرب آشنا شدن از این روتصمیم به بازسازی و جبران عقب ماندگی با برنامههایی به نام اصلاحات پرداختندو این مهم خود به چالشی جدید در میان نخبگان تبدیل شد وباعث انشقاق هرچه بیشتر جوامع و نخبگان آنان شد. ظهور تمدن جدید غرب و نفوذ وگسترش آن با دو رویه متفاوت - رویه دانش و کارشناسی شامل نوآوری در زمینه علوم مختلف و نواندیشی در شیوه های حکومتی و مسائل سیاسی و اجتماعی از یک سو و رویه استعماری از سوی دیگر - در جوامع شرقی از جمله ایران، مسئله چگونگی برخورد با این تمدن دو رویه، به یکی از مسائل مهم و اساسی این ملتها تبدیل شد و آنها را بر دوراهی انتخابی دشوار قرار داد؛ زیرا از سویی خود را نیازمند بهره گیری از دانش وتجربه پیشرفته تمدن جدید غرب میدیدند و از سوی دیگر از سلطه استعماری آن گریزی نبودند و حاضر به پذیرش سلطه استعماری غرب نبودند.
در میان متفکران ونخبگان سیاسی ایران نیز، که از زمان شکست ایران از روسیه ( 1218 ق. و 1243 ق.) بهطور جدی با ضعف و فرودستی خود و برتری غرب و رشد عظیم علمی و پیدایش مدنیت جدیدآنان مواجه شده بودند، چالشی دامنه دار بر سر چگونگی برخورد با تمدن جدید غرب ودستاوردهای آن، بروز کرد.
برخی از آنها در این هنگامه راه جویی، مرعوب تمدن جدید غرب و پیشرفتهای مادی آن گردیده، نسبت به هرآنچه خودی بود، دچار تردیدی هویت برانداز شدند و پذیرفتند که راهی جز پیوند باغرب، آن هم بدون هیچ دخل و تصرفی در آموزه های آن، پیش روی ایرانیان نیست. ما این شیوه و روش بنام انفعال و تسلیم نام میبریم که به خاطر عدم شناخت توانمندهای اسلام و فرهنگ ایرانی و خوشبینی و اعتماد به طرف غربی این رویه اتخاذ شد و این روش در حقیقت به معنای پذیرش هیمنه و سلطه و برتری طرف مقابل یود. برخی نویسندگان معاصر از این گروه به نام تمدنگرایان غربگرا نام بردهاند.
عدهای دیگر به انگیزه جلوگیری از اضمحلال هویت فرهنگی، دینی و ملی، و مقابله با سلطه جویی های استعماری غرب، به مقابله با هر آنچه غربی بود پرداختند و بستن همه درها را به روی آن توصیه کردند. در حقیقت این گروه راه تقابل را انتخاب کردند ریشه این دیدگاه بدبینی محض به غرب بخاطر سوابق و رفتار استثماری و استکباری بود در میان این گروه ما شاهد به وجود آمدن جریانها و جنیشهای سیاسی و جهادی در میان جوامع اسلامی هستیم.
در این میان، کسانی نیز بودند که در مواجهه با دو رویه تمدن غرب، راه رهایی از سلطه و هیمنه غرب و نجات از فرودستی و عقب افتادگیری، را نه در طرد و نفی مطلق غرب و نه در شیدایی و خودباختگی در برابر آن پنداشتند؛ بلکه در بازیابی هویت اصیل اسلامی و برخوردی انتخابگر در برابر تمدن جدید غرب دانستند.این مواجهه منطقی را میتوان تعامل برد برد و سازنده نامید در حقیقت این گروه ضمن قبول سیاست استکبار ستیزی و عدم اطمینان به سیاست دنیای غرب و این که با خود دارای ظرفیتهای بزرگ برگرفته از مکتب اسلام هستیم به مواجهه منطقی با جهان غرب میپردازند.
این گروه با استفاده از قدرت نرم به شناخت دنیای تکنیکی با پیچدگیهای آن میپردازند و معتقدند که منافع کشورهای اسلامی با منافع دیگر کشورها گره خورده است و در جهانی شدن و جهانی سازی جوامع محتلف سرنوشت شان بهم رغم خورد و مسایلی مانند: امنیت، صلح، حقوق بشر، توسعه اقتصادی، محیط زیست و....منحصر به یک یا چند کشور نمیباشد و همه کشورهای جهان در آن حل و فصل آن سهیماند. این رویکرد به هیچ وجه گزینه سخت در مواقع حساس کنار نمیگذارد و بامقاومت دنیای استکبار را وادار به گفتگو و به رسمیت شناختن حق کشورهای دیگر میکند.
اما آنچه که در صحنه سیاسی و دیپلماتیک بکار میگیرد قدرت نرم است که با گفتمانسازی و اقناعسازی طرف مقابل را به پذیرش حقوق دیگران وادار مینماید. این الگو و روش بهترین رویکرد درمقابل دنیای غرب پس از فروپاشی دولت عثمانی و دولت صفوی بشمار میآید، لیکن صحنه بروز و ظهور آن پس از انقلاب بوجود آمد البته دنیای استکبار ما را در ابتداء وادارنمود که از قدرت سخت استفاده نمائیم و توانستیم با مقاومت برای اولین بار بدون دادن یک وجب خاک و امتیازی از استقلال کشورخود محافظت نمایم در ادامه نیز ضمن تقویت بنیه دفاعی خود به کشورها و جنیشهایدیگر کمک نمودیم و دشمنان را تحت فشار قرار دادیم که با ایران با ابزار زور وتهدید سخن نگوید.
حضرت آیت الله خامنه ای به تعبیر "نرمش قهرمانانه"که چندی پیش بکار بردند، اشاره کردند و گفتند: عده ای، "نرمش قهرمانانه" را دست کشیدن ازاصول و آرمان های نظام اسلامی تعبیر کردند و برخی دشمنان نیز بر همین اساس، مدعی عقب نشینی نظام اسلامی از اصول شدند در حالیکه این برداشتها، خلاف واقع و بدفهمی است.
رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه و استفاده از شیوههای متنوع برای دستیابی به اهداف و آرمانهای گوناگون نظام اسلامی است.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به اهداف گوناگون نظام اسلامی برای پیشرفت و ایجاد تمدن عظیم اسلامی افزودند: این اهداف به صورت مرحله به مرحله و قطعه، قطعه است که راهنمایان وهادیان و متفکران و مسئولان، این مراحل را قطعهگذاری میکنند و سپس حرکت جمعی شروع میشود.
ایشان خاطر نشان کردند: این، نظامِ صحیح حرکت منطقی برای پیشرفت نظام اسلامی است که همه فعالان عرصه سیاست و مدیران کلان کشور و همچنین فعالان عرصه بسیج باید آن را مد نظر داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامی سپس چند سوال مطرح کردند: آیا تاکید نظام اسلامی بر پیشرفت به معنای جنگ طلبی نظام اسلامی است؟ آیا نظام اسلامی میخواهد باهمه ملتهای جهان و دولتها، چالش داشته باشد.
حضرت آیت الله خامنهای گفتند: این ادعای دشمن، نقطه مقابل دیدگاه و روش اسلامی است، زیرا هدف نظام اسلامی بر اساس درسی که از اسلام و قرآن و پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام گرفته شده، عدالت و احسان و نیکی به همه ملت ها است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: نظام اسلامی همواره خواهان محبت و خدمت به همه انسان ها و روابط دوستانه با ملت ها است.
ایشان خاطر نشان کردند: نظام اسلامی حتی با ملت آمریکا هیچ دشمنی ندارد، اگرچه دولت آمریکا، نسبتبه ملت ایران و نظام اسلامی، مستکبر و دشمن و بدخواه و کینه ورز است.
ایشان تاکید کردند:آنچه که نقطه مقابل نظام اسلامی است و نظام اسلامی با آن مقابله دارد، استکبار است.
منابع:
تاریخ جوامع اسلامی،ایرام لاپیدوس
پایگاهاطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری